معنی گلبانگ سربلندی

حل جدول

گلبانگ سربلندی

اثری از علی سربندی


سربلندی

سرفرازی

سرافرازی، افتخار


گلبانگ

آواز خوش

آوای رسا

لغت نامه دهخدا

سربلندی

سربلندی. [س َ ب ُ ل َ] (حامص مرکب) سرفرازی. مقابل سرافکندگی. مفاخرت. مباهات:
تاج را سربلندی از سر تست
بخت را پایگاهی از در تست.
نظامی.
گرچه بهرام سربلندی داشت
دانش و تیغ و زورمندی داشت.
نظامی.
فراخی باد از اقبالش جهان را
ز چترش سربلندی آسمان را.
نظامی.
لیلی ز سریر سربلندی
افتاده به چاه دردمندی.
نظامی.
برآستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد.
حافظ.
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی.
حافظ.


گلبانگ

گلبانگ. [گ ُ] (اِ مرکب) به معنی گلبام است که آواز کشیدن شاطران و معرکه گیران و امثال ایشان باشد. (برهان) (غیاث). آواز بلند که شاطران و قلندران و طبالان برکشند. (آنندراج):
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد.
حافظ.
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افگاران خوش است.
حافظ.
و رجوع به گلبام شود.
|| آواز و بانگ بلبل. (برهان) (غیاث). آواز. چهچه. صوت:
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش درس مقامات معنوی.
حافظ.
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه ٔ توست.
حافظ.
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور.
حافظ.
بلبل سرمست در گلبانگ خوش میکوفت پای
ناگهانش دیده ٔ نرگس به زیر پای شد.
امیرخسرو (از جهانگیری).
عندلیبان از خجالت سر به زیر پا کنند
هر کجا صائب شود گلبانگ کلک ما بلند.
صائب (از آنندراج).
|| نام لحنی است از لحنهای موسیقی. (آنندراج):
مغنی کجایی به گلبانگ رود
به یاد آور آن خسروانی سرود.
حافظ.
|| شور مردم که در وقت شادی میباشد. || در فردوس اللغات به معنی آواز خوش آورده. (آنندراج) (غیاث):
خرد در زنده رود انداز و می خور
به گلبانگ جوانان عراقی.
حافظ (دیوان ص 312).
|| مژده ٔ نیک. (غیاث) (آنندراج).

گلبانگ. [گ ُ] (اِخ) نام شهری است خرد از تبت با لشکر و مردمانی جنگی و با سلاح بسیار. (حدود العالم).

گلبانگ. [گ ُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 20000گزی شمال خاوری زرند و 20000گزی خاور راه مالرو زرند به راور. دارای 15 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

فرهنگ عمید

گلبانگ

بانگ بلند، آواز رسا، گلبام،
* گلبانگ مسلمانی: [مجاز] اذان، بانگ اذان‌گو،
* گلبانگ بر قدم‌ زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] به‌شتاب ‌رفتن،


سربلندی

سرافرازی، افتخار،

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سربلندی

سرافرازی افتخار.

فرهنگ معین

گلبانگ

آواز بلند، نام لحنی از لحن های موسیقی. [خوانش: (~.) (اِمر.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

گلبانگ

گلبام، ترانه، نغمه

معادل ابجد

گلبانگ سربلندی

479

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری